لب خاموش نمودار دل پرسخن است

کامنت ها تایید نمیشود . امانت میماند پیش خودم

پشتیبانی

بایگانی

تنها مرگ است که دروغ نمیگوید

جمعه, ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۱، ۱۰:۳۱ ب.ظ

یکی از تفریحات و لذت های زندگی من تنهایی به بالاترین نقطه ی شهر رفتن  کلیک و ساعت ها در سکوت خیره به شهر شدن است . گاه آنقدر محو داستان هر یک از چراغ های روشن خانه های این شهر میشوم  کلیک که دیگر زمان از دستم خارج میشود . اما همین لحظات برای من بسیار زیبا و دلنشین هست . به طوری که اصلا علاقه ای به جایگزین کردن این تفریح با سایر تفریحات معمول را ندارم . چرا که روز به روز دیدگاه عمیق تری از زندگی را به من هدیه میدهد . بهتر میفهمم که چقدر با وجود این همه بزرگی و عظمت جهان ، ما انسان ها هیچیم و دنیا چقدر عبث و باطل است . درباب همین مطلب و پیرامون عبث بودن وجود ؛ شوپنهاور اشاراتی دارد که صحنه های زندگی همچون تصاویر منقوش برسنگ های سخت و ناهموارند. از نگاه نزدیک اثری برما نمیگذارند و چیز زیبایی در آنها یافت نمیشود مگر آنکه قدری دورتر بایستیم . در واقع دست یافتن به آنچه مدتها در آرزویش بسر برده ایم ؛ فقط کشف این حقیقت است که آن چیز چه مایه پوچ و توخالی بوده ! گاهی ماچنان زندگی میکنیم که گویی درانتظار چیزی بهتر هستیم حال آنکه اغلب  آرزو میکنیم که ای کاش گذشته بازگردد و برآن حسرت میخوریم. ما به زمان بسان چیزی نظرمیکنیم که باید درگذرد و دراین رهگذر مارا به اهداف و خواسته هایمان برساند . اکثر مردم هنگامیکه به پایان کار میرسند و نظری بر گذشته می افکنند در می یابند که سرتاسر زندگی را چون چیزی گذرازیسته اند و باحیرت مشاهده میکنند که آنچه بی اعتنا از کنارش گذشته اند و لذتی از آن نبرده اند ، همان زندگی شان بوده یعنی همان چیزی که بخاطرش زندگی کرده اند .آه، چه مخلوق حریص و سیری ناپذیریست این انسان! حقیقتا پس از رویارویی با اتفاقات ناخوشایندی که در پی بیماری سختِ عزیزترین فردزندگیم تجربه کردم ، باعث شد که به مرز زوربایی و سوته دلی برسم . تا بتوانم از بهانه های ساده  خوشبختی ؛ بیشترین لذت را ببرم و هرلحظه آماده ی مرگ باشم و هراسی ازاین سرنوشت نهایی و سفر قطعی نداشته باشم . در جمله ی زیبای اگوستین نیز اشاره دارد تنها دررویارویی با مرگ است که خویشتن حقیقی انسان متولد میشود . همیشه به این فکر میکردم که خواسته و ناخواسته آنچنان زندگی کرده ام که هنگام تفکر مرگ ، عذاب وجدان و شرم از تجربه خویش و شخصیت اکتسابی ونیز فرایند معنایابی ام نداشته باشم . و در واقع راز خرسندی و نیک روزی ابدی ام اینست که هرگز بدخواه و بخیل و کینه توز و حسود نبوده ام . اما افسوس سالهای عمرم را در مرز پرگزندی روزگار گذراندم که انسانیت ، شرافت ، نجابت ، محبت، روز به روز در آن بیرنگ تر می شود . و تنها ملاک افراد از خوب و یا بد بودن انسان ، ظاهر او شده . گاه می اندیشم به آنانکه عمری به دارویی و دزدی،ترور و تیره خواهی در پی شادمانی دروغین و خوشی ساختگی برآمده از چپاول و تجاوز بسر می برند اما آیا حتی چند ثانیه  به واپسین دقایق پیش از مرگ اندیشیده اند که وجدان یک عمر ناداشته شان از پس پرده ی انکار و نادانی به یکباره بیرون میجهد و گریبانشان را درست دم آخرمیگیرد و رهانمی سازد؟ خیلی وقت است که میکوشم مرگ را سالها پیش از آن بپذیریم و مردن را زندگی کنم. و چه زیبا رسول مهربانی  ها نقل می فرمایند : اِنَّ هذَا الدّینَ لَمَتینٌ فَاَوْغِلْ فیهِ بِرِفْقٍ  فَاحْرَثْ حَرْثَ مَنْ یَظُنُّ اَنَّهُ لا یَموتُ وَ اعْمَلْ عَمَلَ مَنْ یَخافُ اَنَّهُ یَموتُ غَداً ** این دین توأم با متانت است، بر خود سخت نگیر بلکه مدارا کن . کشت کن مانند کسی که گمان می برد نمی میرد و عمل کن مانند کسی که می ترسد فردا بمیرد. پس مرگ را  پیش از آن میپذیرم تا از لحظات زندگی لذت سرشار و بی عذاب ببرم ؛ لذتی که برآمده از تاراج نیرنگ و دروغ نباشد . 

 

پ ن : و سرانجام اگر قرار بود من و زندگی ام موزیک بی کلامی باشیم . کلیک

* عنوان پست از صادق هدایت

**مجموعه آثار شهید مطهری . ج16، ص: 589

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۱/۰۲/۳۰
holy mind

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
http://online.1abzar.com/user.php?admin=39542&ref=http://http://nemodar.blog.ir/

پشتیبانی

​ ​