لب خاموش نمودار دل پرسخن است

کامنت ها تایید نمیشود . امانت میماند پیش خودم

پشتیبانی

بایگانی

۵ مطلب در دی ۱۳۹۴ ثبت شده است

کیمیا نه ؛ آقا کیمیا

دوشنبه, ۲۸ دی ۱۳۹۴، ۱۰:۴۴ ب.ظ

باوجود این همه طرفدار پر و پاقرص کیمیا . باید عرض کنم اصلا از شخصیت هایی مثل کیمیا خوشم نمیآید .انسان های خود رای و خود خواهی که فکر میکنند عقل کل هستند و تمام تصمیم هایشان براساس احساس است نه عقل . و این تصمیمات احساسی باعث لطمه زدن به اطرافیانش میشود .انسان هایی که زود رنگ عوض میکنند و فقط در جایی که منافع شخصیشان وجود دارد حضور پیدا میکنند.نمیدانم شماهم مثل من بادیدن این سریال حرص میخورید یا نه ؟! ولی من واقعا از دست کارهایش حرص میخورم .و نمیدانم چراانقدصدا و سیما قصد دارد از ایشان یک اسطوره بسازد در حالی که اصلا اینطور نیست !

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۹۴ ، ۲۲:۴۴
holy mind

صلا انتظار نداشتم که به همین زودی مشکل بزرگی که حسابی ذهنم را به خودش درگیر کرده بود و باعث نگرانی و اضطراب من شده بود ، اینگونه راحت و بی دغدغه حل شود . و باخیال راحت بتوانم به امتحاناتم برسم  خدایا بابت همه چیز ازتو ممنونم . اصلا بگذار مثل همیشه راحت باتو صحبت کنم  و به زبان خودم بگویم خدایا نوکرتم دربست  

 

 + کار خوبه خدا درستش کنه ، سطان محمود خ*ر کیه ؟! 

 

++ امروز ان شاالله عازم خوابگاه هستم . مدتی نیستم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ دی ۹۴ ، ۲۰:۲۵
holy mind

تنها یک دهه هفتادی میفهمد

چهارشنبه, ۹ دی ۱۳۹۴، ۰۸:۱۳ ب.ظ
این عکس متحرک مرا آنقدر متحیر و محسور کرد که گفتم با شما به اشتراک بگذارم. معنای ِ این صحنه ی ِ ناب را فقط و فقط یک دهه هفتادی می داند. کسیکه صبح ِ خیلی زود و قبل از بیدار شدن همه جلوی تلویزیون 21 اینچ قدیمی نشسته باشد، با نهایت آرامش و بدون ایجاد صدا که نکند برادر و یاخواهرش بیدارشوند دستگاه را روشن کرده و صدای تلویزیون را به صفر رسانده باشد و چند ساعتی از صبح جمعه را در جهانی دیگر غرق شود. فقط یک دهه هفتادی می داند این دستگاههای کوچک و اکنون بی ارزش چقدر پربها و خواستنی هستند. و در نهایت، تنها یک دهه هفتادی می داند که این نورپردازی، این سبک نشستن بر روی زمین و آن سرشانه های باریک و کمی لرزان چه معنایی دارد .  + برای شفای این بیمار هم  همگی 3 صلوات محمدی ختم کنید . خدایا  کامنت اشتباهی ندیده بودم که دیدم . وبلاگ مرا دربین وبلاگ های بروز شده دیده و کامنت دری وری اش را ارسال کرده . خدایا به خودت پناه میبرم از شر شیطان های انسان نما در ابن فضای گند مجازی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۹۴ ، ۲۰:۱۳
holy mind

میخواهم کمی احمق شوم

پنجشنبه, ۳ دی ۱۳۹۴، ۱۰:۲۹ ب.ظ
تصمیم گرفتم احمق باشم . یعنی احمق بودم.اما حالا بیشتر.خیلی بیشتر از قبل سرم را تا ته ارواره هایم توی برفی فرو کنم که این روزها حسابی منتظر باریدنش هستم.راستش احمق بودن خوب است.مجبور نیستی 5 حس اصلی را داشته باشی.می توانی هر وقت دلت خواست نشنوی احساس نکنی درک نکنی و نبینی.وقتی احمق باشی مجبور نیستی همه ی نگاه های سنگین را بفهمی.احمق "بودن" کار جالبیست اما احمق "ماندن"کار متفکرانه .می توانی تا دلت خواست کلمه هایی مثل نخاصطن را با هر املایی که خواستی بنویسی.اخرش می ایند می گویند:-بابا طرف احمقه نمیفهمه بذار دلش خوش باشه طفلی.یک احمق می تواند دلش را تا هر وقت خواست به همه ی چیزهای احمقانه خوش کند.خوردن بستنی با سس شکلات توی خیابان .از شکم اویزان ماندن روی پنجره ی اتاقت و ...از ان لحظه که تصمیم به" احمق ماندن" می گیری مراحل صدگانه ای جلویت رژه می رود که می فهمی رستم هم اگر بود و میدید داری چه کار می کنی جلویت لنگ می انداخت.برای احمق ماندن لازم است برای هرچه که می شنوی سر تایید تکان بدهی و به به و چه چه راه بیاندازی.اما مزایایی هم دارد.مثلا اگر یک جا حرفی را اشتباهی بزنی طرف خودش را نمی کشد تا اشتباه ریزت را توی جمع الم کند و ثابت کند که خیلی بلد است احمق ماندن خوب است به شرطی که تحمل داشته باشی هرچه که بگویند را تحمل کنی و بعد با صدای بلند قاه قاه بخندی.دوست دارم انقدر بازیگر خوبی بشوم که احمق بودن جزئی از زندگی ام شود.احمق که باشی می توانی عقب عقب توی خیابان راه بروی.دیگر مجبور نیستی به کسی بگویی چرا بلند بلند فکر می کنی.احمق بودن مثل این می ماند که تو سرت را توی بالشتت فرو ببری.چشم هایت را ببندی.صدای موسیقی مورد علاقه ی  توی گوشت را بلند کنی. پایت را روی پایت بیاندازی و با ارامش با بلندترین صدایی که می توانی نسکافه ی توی دستت را هورت بکشی. خلاصه بگویم احمق بودن خیلی خوب است کاش احمق بودم + برای خوشبختی و رسیدن به اهداف باید گاهی احمق بود : )
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۴ ، ۲۲:۲۹
holy mind

دلتنگم و با هیچ کسی میل سخنم نیست

پنجشنبه, ۳ دی ۱۳۹۴، ۱۰:۱۹ ب.ظ
از روزی که خودم را شناختم و بیاد دارم همانند آدم بزرگ ها رفتار کردم .همیشه  پیرزن درونم فعال بود و کودک درونم خواب بود و  این اصلا خوب نیست .کلا دختر بزرگ خانواده بودن خوب نیست . اصلا رشته ی مشاوره هم خوب نیست چراکه همه از تو توقع دارند و تو نباید از کسی توقع داشته باشی اینکه اینجا هم نتوانی حرفت را بزنی  هم اصلا خوب نیستکلا این روزها هیچ چیز خوب نیست  + سرم درد میکند ژلوفن لازم شدیم . ++ دعا کنیدبا انتقالی ام موافقت شود و ترم بعد دانشگاه شهرخودم باشم
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۴ ، ۲۲:۱۹
holy mind
http://online.1abzar.com/user.php?admin=39542&ref=http://http://nemodar.blog.ir/

پشتیبانی

​ ​