لب خاموش نمودار دل پرسخن است

کامنت ها تایید نمیشود . امانت میماند پیش خودم

پشتیبانی

بایگانی

١٤٠٠ هم تمام . ١٤٠٠ ای که نه میتوانم بگویم بهترین سال عمرم بود و نه میتوانم بگویم بدترینش شد . در سال ١٤٠٠ چیز هایی را بدست آوردم که رد پیری را برروی موهایم انداختند . تمام بهمن ١٤٠٠ را منتظر بودم . بهمنی که همیشه برایم معجزه داشت. زنده ام می کرد و بینِ هزار و یک دغدغه در خودش پناهم می داد، اما بهمن هزار و چهارصد خلاف تصورم پیش رفت . خوب میدانم که از زمانی نطفه ی ما بسته میشود ، مدام با حقایقی رو به رو میشویم که فراتر از ظرفیت ماست . و تنها راه چاره این است چنان سینه فراخ کنیم که احساس ناشی از واقعیت را تاب بیاوریم اما گاهی هنوز کنار امده یا نیامده رنج بعدی در راه است . آدمیزاد است دیگر . گاهی تاب تلخی را ندارد و گاهی تاب شیرینی را . خیلی از وقت ها که همچون امشب بی خواب میشوم ، جمله ی فرانکل در ذهنم مرور میشود که آنچه انسان را از پا درمی آورد ، رنج ها و سرنوشت نامطلوبشان نیست ، بلکه بی معنایی مصیبت وار زندگیست . و پرسشی که بلافاصله در گوشم زنگ میزند ایسنت که آیا این همه رنج کشیدن معنایی دارد؟ و گویی ندایی در گوشم میپیچد که معنا فقط در لذت و شادمانی و خوشی نیست . بلکه در رنج و مرگ هم میتوان معنایی یافت . پس رنج را نباید امتداد داد . باید مثل یک چاقو که چیزها را میبُرد ، از بعضی رنج ها بگذری و برای همیشه تمامشان کنی. چرا که ترس از رنج ، از خود رنج بدتر است .   صبر و تجربه ی بسیار میخواهد تا به این جمله برسی که بگذر و جلو برو . گذر زمان همه چیز را تغییر میدهد . 

+ بشنویم آهنگ بسیار زیبای فرانسوی Avec le temps   کلیک

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۱/۰۱/۰۵
holy mind

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
http://online.1abzar.com/user.php?admin=39542&ref=http://http://nemodar.blog.ir/

پشتیبانی

​ ​