لب خاموش نمودار دل پرسخن است

کامنت ها تایید نمیشود . امانت میماند پیش خودم

پشتیبانی

بایگانی

I am angry

چهارشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۴، ۰۹:۴۷ ب.ظ
از بین کسانی که روزه نمیگیرند؛ من با آن  30 درصدی که مریض هستن و به خاطر قرص و داروهایشان روزه نمیگیرند هیچ مشکلی ندارم. اصلا خدا خودش گفته که روزه بر کسی که بیماره حرام هست.و مادر دین اسلام قاعده ی لاضرر* راداریم . حتی با آن 20 درصدی هم که به خاطر سختی کارشان روزه نمیگیرند هم مشکلی ندارم. لابد خودشان شرایط خود را بهتر میدانند و واقعا هم نمیشود قضاوتی کرد. اصلا شاید خودمن هم به زودی نوعی شرایط کاری برایم پیش بیاد که نتوانم همه ی روزه هایم را بگیرم.من حتی با آن  20 درصدی هم که راست و حسینی میگویند سخت است و گرسنه یمان ! میشود هم مشکلی ندارم حتی با آن 10 درصدی هم که از  ( قصد ) مسافرت هایشان را در ماه مبارک میروند مشکلی ندارم. از کجا معلوم؟ شاید بخواهند پاییز یا زمستان که روزها کوتاه تر و روزه گیری آسان تراست روزه هایشان را قضا کنند اما واقعا واقعا واقعا با آن  20 درصد باقیمانده ای که نه تنها روزه نمیگیرند بلکه رعایت حال روزه دارن را هم نمیکنندوبه هرنحوی کسانی که روزه دارند رامسخره میکنند  مشکل دارم.امروز که به دنبال کارهای شخصی و روزانه ی خودم بیرون رفتم موقع برگشت سوارتاکسی شدم ومسافر دیگری که سن زیادی هم نداشت وازلحاظ جسمانی و عقلانی در ظاهر توانایی این را داشت که بتواند روزه بگیرد را دیدم.مدت کمی که گذشت این آقای محترم سیگاری را روشن کرد و همانند اگزوز ماشین ازدهان خود دود خارج میکرد و باراننده مشغول عذر های بدترازگناه که حالا روزه بگیریم که چی بشه؟ مگه خدا به گشنگی مااحتیاج داره؟و...به سیگارکشیدن خودش ادامه میداد  و اصلا به این نکته که اولا در وسیله ی نقیله ی عمومی قرار دارد و دوما ماه رمضان است و نباید به هرنحوی روزه خواری کند و یابا عمل و رفتارش باعث آزار دیگران شود، سیگارمیکشید و من هم که همیشه به بوی سیگار حساس بودم و استشمام بوی سیگار برایم برابر باسردرد بوده باآن حال و روزم  که گرمای 42 درجه کلافه ام کرده بود،خستگی ام بااین بوی نامطبوع دوبرابر شد و سردردگرفتم  و پنجره را پایین دادم  و کلی بد وبیراه  نثارش کردم وگفتم روزه نمیگیری نگیر ولی کل واجبات و دستور خدا را لااقل بااین حرف ها زیرسوال نبر و چکی ابدار زیر گوشش نواختم و چنان باعصبانیت نگاهش کردم که نه تنها معذرت خواهی کرد بلکه ازفردا فکر کنم برای سحری بلند شود و روزه بگیرد ولی افسوس که غرق دراین افکار بودم که به مقصد رسیدم و نه خبری از چک بود و نه تذکر ....حال صرف نظر ازسر درد شدید که هرلحظه شدیدترمیشد کم کم داشتم این قضیه را فراموش میکردم که به خانه رسیدم و درذهنم باخودگفتم که  صورتم را بشورم و بخوابم تا سردردم خوب شود اماهمینکه از گاراژ گذشتم و پادرحیاط نهادم مستاجر عزیز که در مرحومه وبلاگ قبلیم دریک پست توضیح دادم که وسواس دارند و شب وروز درحال شستن و جارو کردن هستند از بالای تراس که مشرف برحیاط است نامردی نکرد و آب داخل تشت را برسرماخالی کرد و من هم فقط بالا را نگاه کردم و چندثانیه فقط  به چشمان خانم همسایه نگاه کردم که فکر کنم ازصدحرف بدتربود ولی  هیچ نگفتم باوجود اینکه کاملا متوجه شد که چه کاری انجام داده اما حتی یک معذرت خواهی ساده هم نکرد ..واقعا متاسفم برای خیلی از آدم ها که معلوم نیست دراین جامعه اصلا حضور دارند یانه ؟؟..................................................................پ . ن : امشب رحمت دوست جاریستمانند رودنهمانند باراناگر دلتان لرزیدبغضتان ترکیدکسی اینجامحتاج دعاست
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۰۴/۱۷
holy mind
http://online.1abzar.com/user.php?admin=39542&ref=http://http://nemodar.blog.ir/

پشتیبانی

​ ​