لب خاموش نمودار دل پرسخن است

کامنت ها تایید نمیشود . امانت میماند پیش خودم

پشتیبانی

بایگانی

تکلیف خودت را مشخص کن :)

دوشنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۸، ۰۷:۴۳ ب.ظ

لازم است که قبل از رسیدن به شرایط بحرانی، خط مشی و جهان بینی ات را کاملا مشخص و شفاف بشناسی و الا باید دائم چشمت به دهان این و آن باشد و درگیر قضاوت های نسنجیده شوی :) 

۰ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۹۸ ، ۱۹:۴۳
holy mind

آیه چندم !؟

يكشنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۸، ۰۳:۰۹ ق.ظ

یک آدمهایی هستند که مردم را از کاری که خودشان انجام میدهند نهی میکنند. یک دسته ی دیگر هستند که کار اشتباه را انجام میدهند، اما هرگز حاضر نمی شوند برای دیگرانی که حتی از کارشان خبر ندارند، منبر نهی از منکر بروند، یک جورهایی خجالت می کشند . به این دومی ها امید هست :) 

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۸ ، ۰۳:۰۹
holy mind

یا رب ان لنا فیک رجاء عظیما :) فحقق رجائنا مولانا

سه شنبه, ۱۵ مرداد ۱۳۹۸، ۰۲:۱۴ ق.ظ

زندگی بعضی از آدمها دشت است. دشت‌هایی فراخ و سرسبز، با گل‌هایی رنگ رنگ که آسمان آبی دارد.زندگی بعضی‌های دیگر کوه است. دامنه و قله دارد. ازش بالا می‌روند و فتح‌اش می‌کنند . زندگی بعضی‌های دیگر بیابان است. بایر، بی آب و علف. زندگی بعضی‌های دیگر کویر است. ظاهری خشک دارد اما درونش پر از قنات است و نقب‌هایی که به آب می‌رسد. و شبها هزار هزار ستاره‌ی درشت می‌ریزد توی دامن‌شان. زندگی بعضی‌ها دریاست. پر از ناشناخته‌هایی که نو به نو کشف می‌شود و بیرون می‌آید .زندگی عده‌ای هم جنگل است. مأمن هزار هزار پرنده بی آشیان و هراسناک از شکارچیان حریص. زندگی‌های زیادی را دیده ام. بعضی‌هایشان قابل تشبیه‌اند، بعضی‌های دیگر نه. اما زندگی من؟ گردنه‌ بوده اکثر مواقع .گردنه ای پر پیچ و خم. راهی برای گذشتن از یک رشته کوه به سمت دیگر آن. پر از باد و بوران. حقیقتا از وقتی که خودم را شناختم تااااا همین الان، یک چیز بوده که مدام باعث عذابم شده. در اوج شادی و خوشبختی و در حال مزه کردن هر خوشیِ شیرینی، یکهو چیزی مثل حنظل تلخی رفته زیر زبانم و تا عمق گلویم را سوزانده . اما خب چه میشود کرد ؟ یا رب دعوناک و نحن نرجو ان تستجیب لنا ( ترجمه : پروردگار من ، اگر تو را خوانده ایم، امید داریم که اجابت فرمائی ما را) ^_^

 

+ عنوان از دعای ابوحمزه ثمالی :)

۰ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۸ ، ۰۲:۱۴
holy mind

مستاصل:)

پنجشنبه, ۲۷ تیر ۱۳۹۸، ۰۸:۱۹ ب.ظ

یک مدتی شده که حالم خوب نیست و دارم خودم را می‌کشانم. یقه‌ی خودم را گرفته‌ام و کشان کشان می‌برمش سرکار، می‌برمش مهمانی و می‌آورم. دلم میخواهد خودش راه برود و بدو بدو کند و بر گردن من نیفتاده باشد. اما افتاده است و چاره نیست. دلم می‌خواهد هر کاری کنم که خوب شود ولی مستاصل مانده‌ام. نمی‌دانم چه کنم ؟مغز بیچاره‌ام تلاش می‌کند که کاری کند.اما او هم خسته شده انگار :) 

۰ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۸ ، ۲۰:۱۹
holy mind

من هیچ وقت آدم دست و دلبازی نبودم :)

جمعه, ۲۱ تیر ۱۳۹۸، ۰۳:۵۰ ب.ظ

یک وقت‌هایی آهنگ‌هایی هستند که آدم را به خودشان می‌گیرند. یعنی جدا از آهنگشان، متن ترانه و شعری که خوانده می‌شود عجیب به دلت می‌نشیند. حس می‌کنی چه حرف دل تورا می‌زند. این جور وقت‌ها اغلب، سوزنمان گیر می‌کند روی همان یک ترک. درست مثل همین الان بنده :) خلاصه بگویم اینطور وقت ها همان اهنگ را می‌گذاریم روی تکرار و همین طور که مشغول کار کردنیم می‌شنویم و می‌شنویم. چندین بار که آهنگ تکرار می‌شود اگر گفتی چه اتفاقی می‌افتد؟ آفرین :) در کمال حیرت می‌بینی که کلمات معنایشان را از دست داده‌اند. دیگر به قدر بار اول نفوذ نمی‌کند به عمق جانت. گوشت عادت می‌کند و فقط از ریتم خود آهنگ لذت می بری و می‌گذری.کلمه‌ها، نمی‌دانم چرا مستعمل می‌شوند. منظورم این‌است که وقتی کلمه‌ای زیاد تکرار می‌شود، معنی واقعی‌اش را از دست می‌دهد. بی‌معنی می‌شود. کاش به همین ختم شود! گاهی معنی برعکس خودش را می‌گیرد حتی! من هیچ وقت آدم دست و دلبازی نبودم در استفاده از کلمات محبت آمیز. نمیدانم حسن باشد یا صفت بد یا اینکه هیچی نباشد اصلا! اما به هر حال نبودم. و به طور زیرپوستی و ناخودآگاه، از کسانی که زیاد کلمه‌ها را دستمالی می‌کردند/ می‌کنند هم خوشم نمی‌آید. ناخودآگاه حس بدی بهم دست می‌داد/ می‌دهد وقتی کسی در قربان صدقه رفتن و استفاده از کلمات محبت آمیز زیاده روی می کند.کلمات اندکی هستند که هنوز به فنا نرفته‌اند. اغلب کلمات محبت آمیز به فنا رفته‌اند. واقعا. مثلا وقتی کسی به همکاری که ازش بدش می‌آید فدایت شوم و عزیزم و غیره می‌گوید، یا کسی برای همکلاسی قدیمش که بیشتر از 7 سال است خبری ازش ندارد عشقم و دوستم و عزیز دلم و جان دلم و قربانت بروم می‌نویسد، چطور باورم بشود و بهم برنخورد وقتی همان شخص به من هم که مثلا دوست نزدیکش هستم همان کلمات را بگوید؟!


پ. ن : به نظرم باید زبان اشاره‌ای چیزی برای ابراز محبت به دوستانم اختراع کنم ^_^

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۸ ، ۱۵:۵۰
holy mind

یادش بخیر :)

شنبه, ۸ تیر ۱۳۹۸، ۰۵:۱۵ ب.ظ

امروز تولد 6 سالگی اینجاست :)

۰ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۹۸ ، ۱۷:۱۵
holy mind

مدتی هست که حیرانم و تدبیری نیست

جمعه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۸، ۰۱:۳۹ ق.ظ

خیلی وقت‌ ها برای آدم‌ ها هیچ تفاوتی نداره که تو باشی، یا مترسکی از جسدت که روحش مرده. آدم‌ ها از مبدا و نقطه‌ ی خودخواهانه‌ ی وجودشون به تو نگاه می‌کنن. شکل واقعی تو، غم تو، شادی تو ، آرامش تو برای آدم‌ها ناشناخته‌ اس . چون آدم‌ ها دورن! اونقدر دور که از تو و وجود تو جز نقطه‌ای نمی‌بینن :) بخاطر همین سعی می‌کنم احساسات رو از دلم بکشم بیرون و اون‌ها رو به شکل کلمات دربیارم بلکه کمی آروم شم از فشار این حبس‌ شدگی‌ ها و دل‌ گرفتگی‌ ها :) البته دارم سعی می‌کنم ، سعی می‌کنم ^_^

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۳۱ خرداد ۹۸ ، ۰۱:۳۹
holy mind

ادعای بی تفاوتی آدمی را عوض میکند

جمعه, ۲۴ خرداد ۱۳۹۸، ۰۵:۰۷ ب.ظ

ادعای بی تفاوتی آدمی را عوض می کند از تو چیزی را میسازد که هیچ وقت نبودی . گاه آنقدر بی تفاوت مثل سنگ گاه آنقدر حساس مثل شیشه . آنقدر با خودت حرف میزنی که برای حرف زدن با دیگران لام تا کام دهانت باز نمیشود . ساعت ها به یک آهنگ تکراری گوش میکنی ولی هیچ وقت آهنگ را حفظ نمیشوی . شب ها علامت های سوال فکرت را میشماری تا خوابت ببرد. ادعای بی تفاوتی از تو آدمی میسازد که دیگر شبیه آدم نیست :) 


۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۸ ، ۱۷:۰۷
holy mind

جاهای مزخرف دنیا :)

سه شنبه, ۱۴ خرداد ۱۳۹۸، ۰۲:۲۷ ب.ظ

جاهای مزخرف دنیا رو خیلی نمیشناسم . اما در لیست من اولین آن آرایشگاه زنانه است .(حیف که اجبارا باید گاهی بروم).وقتی  در آرایشگاه هستی شاید تنها نکته مثبتی که دستگیرت بشود این باشد که بفهمی چقدر خوشحال هستی از اینکه جای دیگران نیستی . آنجا باید بدانی  که آرایشگر درست مثل دکتر است یعنی باید برایش از سیرتا پیاز هرچیزی که میپرسد رو تعریف کنی .مگر اینکه از همان اول به او نشان بدهی که لالمانی داری ( کاری که من میکنم ) که البته آنها هم ترفند های خاص خودشان را برایت رو میکنند . به محض اینکه یک مشتری کارش تمام بشود و از در بیرون بزند، تازه نقد و بررسی زندگی آن بیچاره توسط حضار شروع میشود و همه اظهار نظر های کارشناسی میکنند . مهلا خانوم میگوید فوق تخصص پدیکور دارد !!!!! گفتم از کجا مدرکت را گرفتی گفت از خارج !! میگوید بیا تا برایت ناخن بکارم . دستان زیبایی داری . گفتم نه من علاقه ای به کاشت ناخن ندارم . میگوید لابد برای نماز و وضو میگویی . گفتم حالا به هر جهت :) میگوید ای بابا فعلا زن آخوندها ناخن نکاشته اند. به محض کاشتن همسران حاج آقایان کاشت ناخن حلال و بلکه واجب میشود :) لبخندی زدم و ادامه ندادم


+   بعد از این گفتگوی کوتاه ، پشت سر من چه ها گفتند خدا عالم است :))) 

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۹۸ ، ۱۴:۲۷
holy mind

بعضی ها کمیتشان در این زمینه میلنگد

دوشنبه, ۶ خرداد ۱۳۹۸، ۰۶:۰۴ ب.ظ

 احترام به عقاید دیگران کار نکوییست، اما در جامعهٔ ما گویا اکثر آدم‌ها این مسئله را فقط برای خودشان می‌پسندند؛ یعنی دوست دارند همه به عقیده و آیین آن‌ها احترام بگذارند اما وقتی نوبت خودشان می‌شود کمیت احترام‌گذاشتنشان حسابی می‌لنگد؛ روی می‌آورند به تمسخر و جنجال و...  واقعا مایهٔ تاسف است!

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۸ ، ۱۸:۰۴
holy mind
http://online.1abzar.com/user.php?admin=39542&ref=http://http://nemodar.blog.ir/

پشتیبانی

​ ​