لب خاموش نمودار دل پرسخن است

کامنت ها تایید نمیشود . امانت میماند پیش خودم

پشتیبانی

بایگانی

آدمیزاد موجود عجیبیست

جمعه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۱۲:۳۰ ق.ظ


گاهی آدم میفهمد که چیزی اشتباه ست.چیزی درونش درست کار نمیکند،مثل سنگریزه هایی که در مسیر رود اختلال ظریفی ایجاد میکنند.اگر روال هرروز زندگیت را پیش بگیری و چشم هایت را به آن مسئله ببندی، خب این هم یک راهش ست.من اما سکوت میکنم. میگذارم افکارم که آرام شدند،سنگریزه ها خودشان را نشان دهند. گاهی درون نگری دردناک میشود. گاهی مواجه شدن با خود سخت میشود. اما قطعا برای باز کردن هر گره ای اولین مرحله "دیدن" آن گره ست.با توجیه مسئله یا فرار از آن چیزی تغیر نمیکند.تنها "شاهد شدن" بر ماجرا و دخالت ندادن افکار تو را قادر میسازد که سنگریزه را خوب بررسی کنی. 

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۰:۳۰
holy mind

کوتاه بود ولی به اندازه ٦ سال حرف برای گفتن داشت :)

پنجشنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۱:۰۹ ق.ظ

دلم تنگ شده بود برای وبلاگ قبلی ام . به آدرس وبلاگهایی که داشتم و یادم مانده بودند سر زدم. حتی یک نفرشان هم دیگر نمی نویسد. دلم را خوش میکنم به این که شاید دارند می نویسند جایی دیگر، با اسمی دیگر که من نمی شناسم. نوشته های خودم را هم خواندم، کامنت ها را هم...کامنت های خصوصی میگفت که زمانی چقدر به هم نزدیک بوده ایم و از احوال هم با خبر... کاش هر جا که هستید سلامت باشید  :) 

۰ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۱:۰۹
holy mind

پرواز قصه ای بس ابلهانه است

پنجشنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۸، ۱۰:۳۴ ب.ظ

وقتی پرنده‌ای را معتاد می‌کنند تا فالی از قفس بدر آرد و اهدا نماید فال را به جویندگان خوشبختی تا شاهدانه‌ای به هدیه بگیرد ، پرواز قصه‌ ای بس ابلهانه‌ است از معبر قفس

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۹۸ ، ۲۲:۳۴
holy mind

ما را رها کنید در این رنج بی حساب

پنجشنبه, ۲۲ فروردين ۱۳۹۸، ۰۸:۰۹ ب.ظ

از دست دیگران به کناری گریختم ، از دستِ خویشتن به کجا می‌توان گریخت؟


 + یاسر قنبرلو

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۸ ، ۲۰:۰۹
holy mind

الهی گر تو همراهم نباشی ، وای من

يكشنبه, ۱۱ فروردين ۱۳۹۸، ۰۵:۰۱ ب.ظ

سنگینی عجیبی توی وجودم حس می‌کنم که من رو یاد خواب می‌اندازه! اگه یکی بگه 24 سال خواب بودی و توی این  24 سال، حتی یک روز، حتی یک ساعت، حتی یک لحظه هم بیدار نبودی ، باور می‌کنم . آدمای زیادی توی این خواب اومدن اتفاقات زیادی افتاد . توی خواب از این شاخه به اون شاخه پریدم . توی خواب، غرق لذت رسیدن شدم ،  توی خواب سرخورده شدم ، توی خواب بزرگ شدم . 24 سال تمام توی خواب، پاییز دیدم، بهار دیدم نمی‌دونم قراره تهش به کجا برسه ؟ نمی‌دونم قراره این خواب تا کجا ادامه پیدا کنه ؟ ولی از یه چیز مطمئنم ، من این روزها بیشتر از همیشه بی‌تاب بیدار شدنم 

۰ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۹۸ ، ۱۷:۰۱
holy mind

میترسم

پنجشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۷، ۱۱:۱۸ ب.ظ

میترسم بنویسم، برملا شود همه آنچه شب به شب با لبخندهای نشکسته اما نیمه جان، از چشم های مهربانت پنهان میکنم :) 

 

+ درد یعنی غم داری بخندی ، به روت نیاری . ( رضا صادقی . اهنگ درد )

پ.ن : مخاطب این پست اصلا فرد مذکری نیست :) * صرفا جهت رفع ابهام 

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۳ اسفند ۹۷ ، ۲۳:۱۸
holy mind

این روزهای من

پنجشنبه, ۲۵ بهمن ۱۳۹۷، ۱۱:۳۹ ب.ظ

خودم را قایم می کنم پشت لبخندها. پشت مشغولیت های روزمره. عادی زندگی می کنم. بی سر و صدا رفت و آمد می کنم. خودم را گم می کنم توی بوی قهوه ای که بی دلیل بیدار نگهم دارد. فرار می کنم از خودم. فرار می کنم ، به همین وبگردی های سرگردان، به خواب. به نوشتن نمی توانم فرار کنم. نوشتن، جایی است که دست آخر به خودم پناه می برم. جایی است که فرارهایم، ترس هایم، نقش بازی کردن هایم، کم آوردن هایم را لو می دهم. اینجا رو راستم با خودم. مجبورم چنین باشم. تمیزم، اما دوش آب گرم می گیرم. برای اینکه حس کنم گرمم و فکر کنم و اشک هایم را از کسی – از جمله خودم- پنهان نکنم. حوصله ای ندارم اما غروب ها از پله ها می آیم پایین و می نشینم کنار مامان که خیال نکند افسرده شده ام و مدام نگران نباشد که چرا از اتاقم بیرون نمی آیم. همراه خواهر کوچیکه  به کلاس میروم و به درس هایش کمک می کنم. برای اینکه به همه ثابت کنم خوبم. کمتر خبر می خوانم. خبر های کمی بد، حالم را خیلی بد می کنند. خبرهای خیلی بد ... دلم را خوش می کنم به چیزهای خوبی که نمی ترسم از دست بدهم. به مناجات های گاه و بیگاه. به قاب چوبیِ عکس حرمِ امام رضا که گذاشته ام کنار آینه. دلم را خوش می کنم به گپ و گفت های از راه دور . این روزها سعی می کنم فکر نکنم. سعی می کنم سخت نگیرم. سعی می کنم فقط بگذرد.

۰ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۹۷ ، ۲۳:۳۹
holy mind

هدف چیست ، خداعالم است

پنجشنبه, ۱۱ بهمن ۱۳۹۷، ۰۹:۲۱ ب.ظ

جالب است . اخبار ساعت دو، صف‌های طولانی هزاران مرد و زن و پیرمرد و پیرزن را نشان می‌دهد که مثل کشورهای قحطی‌زده، ساعت‌ها داخل صف مرغ دولتی ایستاده اند و از طرف دیگر هزاران هزار دهه‌ی شصتی و دهه‌ی هفتادی که در سن ازدواج هستند به خاطر مشکلات کمرشکن اقتصادی و نبود زمینه‌های ازدواج سال‌هاست دارند خودشان را سرکوب می‌کنند و کسی جرئت نمی‌کند سمت ازدواج برود، آن‌وقت رسانه‌ی ما همه‌ی این‌ها را نادیده می‌گیرد و آقا جوادِ چهارده ساله را نشان می‌دهد که عاشق دختر یازده ساله‌ی پرورش‌گاهشان شده، و برایش گردن‌بندِ نشان می‌خرد. از آن جالب‌تر کلیپ زن و مرد جوانی است که از شیرینی‌های زندگی مشترکی که به گفته‌ی خودشان حاصل ازدواج در پانزده شانزده سالگی است صحبت می‌کنند و چنان مسئله‌ی ازدواج و تشکیل خانواده در سنین پایین را آسان وانمود می‌کنند انگار که درباره‌ی خاله‌بازی صحبت می‌کنند. حال سوال اینجاست که آیا واقعاً انقدر وضعیت گل و بلبل است که بچه‌های چهارده پانزده ساله هم می‌توانند تشکیل خانواده بدهند؟ با این حساب یا ماها درایران زندگی نمی‌کنیم، یا خیلی پخمه و بی‌جربزه‌ایم که قد بچه‌ی چهارده ساله از دست‌مان برنمی‌آید، یا عزیزان توی فضا سیر می‌کنند.من خیال نمی‌کنم مسئله به این سادگی باشد که عزیزان عرض می‌کنند. بالاخره همه‌ی ما در این جامعه و نظام آموزش و پرورش تربیت می‌شویم. نظامی که تا قبل از دانشگاهش آن‌چنان دختر و پسر را از هم دور نگه می‌دارد که هر پسری به اولین دخترِ در دست‌رسی که می‌رسد عاشق‌ش می‌شود و بالعکس. در حالی‌که نه هیچ آموزشی در زمینه‌ی رابطه با جنس مخالف دیده، نه درباره‌ی ازدواج و اهداف و فلسفه‌ی آن اطلاع و درکی دارد. 
واقعیت‌ این است که تبلیغ چنین ازدواج‌هایی در این مملکت بیش‌تر به یک جوک مضحک و لوس شبیه است. سوال من این است که کدام یک از بسترها و زمینه‌های ازدواج برای بزرگسالان فراهم است که یک عده کلید کرده‌اند روی ازدواج کودکان با آن همه مشکل و ایراد و معضلی که از نظر پزشکی و روان‌شناختی و جامعه‌شناختی دارد. اصلاً مگر هدف از ازدواج فقط س*ک*س و رابطه‌ی جنسی است؟ اگر همان هم باشد، خیلی معذرت می‌خواهم باید ته جیب طرف دوزار باشد که وسایل پیش‌گیری را از داروخانه بخرد یا برای آن هم می‌خواهد پیش پدرش گردن کج کند؟ خب وقتی در پایین‌ترین حد بسترهای ازدواج فراهم نیست صدا و سیمای عزیز شما چه چیزی را تبلیغ می‌کنید؟

برخلاف ازدواج موقت که یک هدف دارد و آن هم رابطه‌ی جنسی است، ازدواج دائم صدها هدف دارد که فقط یکی از آن‌ها چنین روابطی است. رشد و تولید اقتصادی جامعه از طریق استقلال اقتصادی و کار برای امرار معاش خانواده، رشد اجتماعی و عقلی، مسئولیت‌پذیری، فرزندآوری و تربیت آن و ده‌ها مورد دیگر. یک نوجوان چهارده پانزده ساله از ازدواج در آن سن به کدام هدف ازدواج می‌رسد؟ آیا فقط قرار است رابطه‌ی جنسی به بازی‌ها و سرگرمی‌های کودکان و نوجوانان اضافه شود؟

تبلیغ هر مسئله‌ای بدون وجود یا فراهم‌کردن بسترهایش کار غلط و مخالف با مصالح اجتماعی و دینی است. در تاریخ اسلام بارها بیان احکامی که بستر فهم و اجرای‌شان در جامعه‌ی آن زمان فراهم نبوده به تعویق افتاده. نمونه‌ی مشهورش احکام شراب و قمار، دو حرامی که بالاترین مفاسد اخلاقی و اجتماعی و اقتصادی را برای جامعه و فرد به وجود می‌آورند. چرا؟ به یک دلیل ساده. بسترها و شرایط اجرای آن‌ها فراهم نبوده. امروزه با توجه به نرخ تورم و موانع و مشکلاتی که برسر راه ازدواج جوانان وجود دارد ایا بستر ازدواج دائم و تشکیل خانواده در پانزده شانزده سالگی فراهم است؟ وقتی بسترها و شرایط مسئله‌ای به این مهمی و حساسی فراهم نیست و هیچ تلاش و حرکتی هم در جهت فراهم‌کردنش صورت نگرفته و قرار هم نیست بگیرد، با چه عقل و منطقی عده‌ای اصرار دارند آن را تبلیغ کنند؟ خدا می‌داند

۰ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱۱ بهمن ۹۷ ، ۲۱:۲۱
holy mind

چند باره

جمعه, ۵ بهمن ۱۳۹۷، ۰۱:۲۹ ق.ظ
بعضی چیزها را یک بار که آموختی یادت می‌ماند مثل دوچرخه‌سواری، شنا، رانندگی و ...بعضی چیزها را هم مهم نیست چند بار آموخته باشی دوباره که وقتش می‌شود یادت رفته است مثل اینکه من امروز دوباره آموختم:"مهم نیست چقدر تلاش کنی همیشه قسمتی می‌ماند که با خواست تو فاصله دارد آن فاصله، کم یا زیاد، واقعیت است که باید بپذیری"
۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۷ ، ۰۱:۲۹
holy mind

برف برف برف میباره

جمعه, ۲۸ دی ۱۳۹۷، ۱۲:۵۹ ق.ظ

امشب فهمیدم که دیگر پیر شدم :) برای کسی مثل من که تا اسم برف می آمد  فورا خودش را به پشت پنجره میرساند تا بارش برف را ببیند ، جای تعجب دارد که نسبت به صدای خواهرش که با هیجان میگفت : آجی بیا برف داره میاد ، بی تفاوت لبخندی بزند و بگوید خداروشکر  :) همه ی این ها نشان از پیری دارد ^_^

+ بشنوید کلیک 

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۹۷ ، ۰۰:۵۹
holy mind
http://online.1abzar.com/user.php?admin=39542&ref=http://http://nemodar.blog.ir/

پشتیبانی

​ ​