لب خاموش نمودار دل پرسخن است

کامنت ها تایید نمیشود . امانت میماند پیش خودم

پشتیبانی

بایگانی

۲ مطلب در فروردين ۱۴۰۱ ثبت شده است

زندگی نزیسته ی والدین !

جمعه, ۲۶ فروردين ۱۴۰۱، ۰۴:۱۵ ب.ظ

یونگ اعتقاد داشت برخی از انسانها دو چهره دارند ، چهره ای که به دیگران و حتی خودشان نشان میدهند که یونگ آن را ماسک یا نقاب می نامید . و چهره ای که در پشت این نقاب پنهان است ، سایه نام دارد . و شاید اینکه هر تعصبی تردید سرکوب شده است و هر کسی در هرزمینه ای دچار افراط است و در تلاش میباشد تا سایه ای که برعکس چیزی است که نشان میدهد را در پشت نقاب آن افراط پنهان نماید . اما بازی زندگی گاهی بازی پیچیده ای است ! وقتی پدر یا مادری دچار چنین نمایشی است در فرزند او تمایلی برای مقاومت در برابر این افراط شکل میگیرد . مثلا در مقابل پدر یا مادری که بیش از حد منظم یا وسواسی است ، فرزندی بزرگ میشود که شلخته و بی نظم است . در برابر پدر یا مادری که بیش از حد درویش مسلک و پارسا نماست ، کودکی رشد میکند که پول دوست و حسابگر است . و این همان چیزی است که میگوید هیچ چیزی بیش از زندگی نزیسته والدین بر فرزندانشان تاثیر نمیگذارد . به همین خاطر توصیه میکنند که هنگامی با فرزندانتان برسر موضوعی اختلاف نظر شدید و درگیری دارید و نمیتوانید همدیگر را تحمل کنید ، زمانی را به این اندیشه و پرسش اختصاص دهید که آیا این افراط فرزندم پاسخی به افراط من در جهت معکوس نمی باشد ؟ 

همچنان که در قانون سوم نیوتن میخوانیم هر عملی را عکس العملیست . مساوی و در خلاف آن !!!!!!! و د اخر اینکه جناب یونگ چقدر زیبا میگوید که تغییر کنید تا اطرافیان شماهم افراد دیگری شوند . افرادی که در اطراف ما هستند به صورت اتفاقی در اطراف ما قرار نگرفته اند بلکه به دلیل تشابه یا نقطه اشتراک خاصی جذب ما شده اند . بنابراین قبل از آنکه در جستجوی تغییر در دیگران باشید ، به فکر تغییر خود باشید . رفتار دیگران با ما قبل از آنکه به دیگران بستگی داشته باشد ، به خود ما وابسته و مربوط است . چرا که تمامی جهان به یک نخ آویزان است و آن نخ روان آدمی است . از این روست دانستن هرچه بیشتر آن برای همه ی ما امری حیاتی میباشد . 

 

+بعد از 6 سال نوشتن پست جدید با لب تاب به ما چسبید   از اخرین باری که با لب تابم پست جدید میگذارم دقیقا 6 سال گذشته :) به کجا چنین شتابان ای دنیای عجول و چغر :)

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۰۱ ، ۱۶:۱۵
holy mind

١٤٠٠ هم تمام . ١٤٠٠ ای که نه میتوانم بگویم بهترین سال عمرم بود و نه میتوانم بگویم بدترینش شد . در سال ١٤٠٠ چیز هایی را بدست آوردم که رد پیری را برروی موهایم انداختند . تمام بهمن ١٤٠٠ را منتظر بودم . بهمنی که همیشه برایم معجزه داشت. زنده ام می کرد و بینِ هزار و یک دغدغه در خودش پناهم می داد، اما بهمن هزار و چهارصد خلاف تصورم پیش رفت . خوب میدانم که از زمانی نطفه ی ما بسته میشود ، مدام با حقایقی رو به رو میشویم که فراتر از ظرفیت ماست . و تنها راه چاره این است چنان سینه فراخ کنیم که احساس ناشی از واقعیت را تاب بیاوریم اما گاهی هنوز کنار امده یا نیامده رنج بعدی در راه است . آدمیزاد است دیگر . گاهی تاب تلخی را ندارد و گاهی تاب شیرینی را . خیلی از وقت ها که همچون امشب بی خواب میشوم ، جمله ی فرانکل در ذهنم مرور میشود که آنچه انسان را از پا درمی آورد ، رنج ها و سرنوشت نامطلوبشان نیست ، بلکه بی معنایی مصیبت وار زندگیست . و پرسشی که بلافاصله در گوشم زنگ میزند ایسنت که آیا این همه رنج کشیدن معنایی دارد؟ و گویی ندایی در گوشم میپیچد که معنا فقط در لذت و شادمانی و خوشی نیست . بلکه در رنج و مرگ هم میتوان معنایی یافت . پس رنج را نباید امتداد داد . باید مثل یک چاقو که چیزها را میبُرد ، از بعضی رنج ها بگذری و برای همیشه تمامشان کنی. چرا که ترس از رنج ، از خود رنج بدتر است .   صبر و تجربه ی بسیار میخواهد تا به این جمله برسی که بگذر و جلو برو . گذر زمان همه چیز را تغییر میدهد . 

+ بشنویم آهنگ بسیار زیبای فرانسوی Avec le temps   کلیک

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۰۱ ، ۰۴:۳۴
holy mind
http://online.1abzar.com/user.php?admin=39542&ref=http://http://nemodar.blog.ir/

پشتیبانی

​ ​