کلمه ها موجودات زنده اند.حس دارند.شخصیت دارند.دوست ندارند هر جایی و پیش هر کلمه ای بنشینند.کلمههاهمسفرآدم هایند.همسفران حساس ناگزیر از همراهی.اما از یک جا به بعد جاده ها، منحصر به آدم ها می شوند.
از یک جا به بعد،سرزمین حیرت است.باید کلمه ها را زمین بگذاری.کلمه ها می شوند اسباب زحمت.نمی توانی حرف هایت را لای دندانه ها و توی دایره ها و زیر کشیده ها و وسط نقطه های کلمات جا بدهی. کلمه ها با آن دهان های بسته، باز نمی توانند آنطور که باید، معنای درون شان را بگویند. کلمه ها هر اندازه که پاکیزه باشند، می توانند به اتفاق هم قصه ای دروغ بسازند.
از یک جا به بعد فصل نگاه هاست.مرحله ی چشم ها!چشم ها، دریچه ی روح اند؛ دهان ِ بی دروغ !از یک جا به بعد باید با چشم ها حرف زد.باید از چشم ها شنید. خدا را چه دیدی،شاید فردایی بیاید که وبلاگ ها به جای نوشته،عکس چشم های آن روز آدم ها را داشته باشند.آن وقت من حرف های زیادی برای گفتن خواهم داشت!
+ دیر به دیر شده است دیدار رو در روی ما در این وبلاگ . حضورم دیگر با میل و علاقه نیست و برای من ناخوشایند.امیدوارم برگردیم به همان روزهای خوب قدیم. که اگر نتوانم به همان روزهای خوب برگردم با یک خداحافظی همه ی شما را خوشحال میکنم . خلاصه که بیخیال :) ما خوش ایم . خوش باشید ^_^