گرفتگی
چهارشنبه, ۱ مرداد ۱۳۹۹، ۱۲:۳۹ ق.ظ
گرفتگی مثل هوای شرجی است.دم دارد.مرطوب است.می رود توی همه چیز.نفوذ تا اعماق اشیاء.همه چیز پُف می کند.حجیم می شود.دیده ای دیوارها که نم می کشند؛چطور می شوند؟آبله می زند دیوار!
گرفتگی،هوای شمال است.گرم می شوی.عرق می کنی.روی پوستت نم می نشیند. احساس خفگی میکنی.در هوایی اینچنین، خیسی ها دیر تر خشک می شوند.همیشه رطوبتی هست.بعد باید درب محفظه ها را محکم بست.روی آجیل ها، نایلون کشید.سیب زمینی پیازها را محافظت کرد که جوانه نزنند.گرفتگی بر خلاف ظاهرش همه چیز را تشدید می کند.
برای همین است وقتی گرفته ای، دلت توی سینه ات تنگی می کند.جا برایش کم می شود. این جور وقت ها باید درب سینه ها را بست. روی دل ها نایلون کشید.باید خاطرات را محافظت کرد که جوانه نزنند وگرنه گرفتگی می رود و ریشه میدواند در همه ی جانت :)
۹۹/۰۵/۰۱