بزرگترین اشتباه زندگیم
ما مردمانی هستیم که با دلمان دوستی میکنیم، نه با دست و زبان و کلمهها و پولهایمان. یعنی حتی کلمه در این حریم راهی ندارد و نامحرم است. بیمعنیست. کلمهی راست نامحرم است حتی، چه برسد به دروغ و تزویر و فریب و چند رنگی.
الان مانیفست دادم؟ بله دادم. چه عیبی؟ مردم باید حریمها را بشناسند و حرمتِ ما را، حرمت دوستی مارا نگه دارند. از دماغ فیل افتادهایم و خود فلانِ خاص پنداریم؟ شاید. هر چه هستیم و هر چه میخواهند فکر کنند مهم نیست. مهم این است که ما یک کلمه بیشتر هم، تابِ تزویر و بیمهری نداریم انگار. اگر دوستی کردن سختتان است آرام بروید و در را هم پشت سرتان ببندید. نمانید که ادای دوستها را در بیاورید در حالی که دوست نیستید. با ما نه، با خودتان صادق باشید. من به شخصه به هر غریبهای که کمک بخواهد، کمک خواهم کرد. پس به صرفِ منفعت _ هر نوع منفعتی _ نمانید و ادای دوست بودن در نیاورید. دوستی حرمت دارد.
+ بزرگترین اشتباه زندگیم اونجا بود که فکر کردم اگه کاری با بقیه نداشته باشم بقیه هم کاری با من ندارن!