لب خاموش نمودار دل پرسخن است

کامنت ها تایید نمیشود . امانت میماند پیش خودم

پشتیبانی

بایگانی

فیل های سفیدزندگی

سه شنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۷، ۰۱:۵۲ ق.ظ


 

در حکایتى از گذشته، معروف است که پادشاه یک کشور به پادشاه کشورى دیگر یک «فیل سفید» هدیه مى‌دهد. کسى که هدیه را مى‌پذیرفت، هزینه‌هاى زیادى را صرف نگهدارى و خوراک این فیل سفید مى‌کرد. نسلهاى مختلف هم بدون آنکه بدانند این فیل سفید به چه درد مى‌خورد، هزینه‌هاى زیادى را براى آن متحمل مى‌شدند و دلشان هم نمى‌آمد که آن را کنار بگذارند یا رها کنند، 
زیرا مى‌گفتند: «حیف است! تاکنون هزینه زیادى براى آن شده است و نمى‌توان آن را رها کرد!»

«فیل سفید» استعاره از موضوعى‌ست که هزینه زیادى براى آن شده و هیچ خاصیت مفیدى هم ندارد‌ و از آن جهت کنار گذاشته نمى‌شود که صرفاً براى آن هزینه شده است.

در نظر بگیرید کسى وارد دانشگاه مى‌شود و متوجه مى‌شود استعدادى در آن رشته ندارد، اما آن را رها نمى‌کند به خاطر هزینه‌هایى که براى قبولى آن داده است و زمانى که صرف کرده؛ و مى‌داند در آینده نیز آن رشته منبع درآمد او نخواهد شد! به آن رشته دانشگاهى و آن مدرک هم مى‌توان فیل سفید آن فرد گفت.

در زندگى، فیل‌هاى سفید زیادى داریم که بدون آنکه خاصیتى داشته باشند، براى آنها هزینه مى‌کنیم! جرأت کنید و فیل‌هاى سفید زندگى‌تان را رها کنید.

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۹۷ ، ۰۱:۵۲
holy mind

پیری زود رس

جمعه, ۱ تیر ۱۳۹۷، ۱۲:۵۸ ق.ظ

روزی میرسد که نسبت به همه چیز بی تفاوت می‌شوی. نه از بدگویی‌های دیگران می‌رنجی و نه دلخوش به حرف‌های عاشقانه‌ی اطرافت؛ به آن روز می‌گویند: "پیری" 

آن روز، ممکن است برای برخی پس از سی سال از اولین روزی که پا به این دنیا گذاشته اند؛ فرا برسد و برای برخی پس از هشتاد سال هم هرگز اتفاق نیفتد. این دیگر به چگونه تا کردن زندگی با انسان‌ها بستگی دارد

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۱ تیر ۹۷ ، ۰۰:۵۸
holy mind

زیاد که خوب باشی ، دیده نمیشوی.میشوی مثل شیشه ی تمیز

چهارشنبه, ۱۶ خرداد ۱۳۹۷، ۰۲:۲۵ ق.ظ


گاهی اوقات سعی می کنیم خیلی مهربون تر باشیم، خیلی بهتر صحبت کنیم، خیلی خیلی به عواطف بقیه توجه نشون بدیم، خیلی ازشون تعریف کنیم، خیلی مومن جلوه کنیم، خیلی بهشون سرویس بدیم، از دردهامون نگیم، از داستانهامون نگیم و سعی کنیم فقط یک تصویر خوب و بدون نقص از خودمون به جای بذاریم! شاید اینها مصداق کامل جانماز آب کشیدن باشه! شاید بحث روابط همکاری و همکلاسی و آدمهای دور که باشه این چیزها زیاد مساله ساز نباشه اما تو روابط صمیمی و نزدیک چی؟ وقتی تصویری آرمانی به جای بذاریم، انتظار اون فرد هم همون میشه و دیگه طاقت دیدن بدیهامون رو نخواهد داشت، از طرفی ما هم دایما اضطراب کنار رفتن این نقاب و طرد اون آدم رو بطور همیشگی متحمل خواهیم بود!  


البته ممکنه آدمهای زیادی جذب این همه خوبی بشن اما این کمیت، کیفیتی رو تضمین نخواهد کرد. در عوض اگر خودمون باشیم، با همه زخم ها و دردها اگر کسی موند، موندنی خواهد بود و اگر نموند قطعا آدم مناسبی برای شخص من نبوده، پس چیز خاصی رو از دست نمیدیم! در عوض راه اضطراب بر ملا شدن اون همه راز..  اون همه نقاب..  و اتهام به فیلم بازی کردن رو برای همیشه می بندیم!  

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۷ ، ۰۲:۲۵
holy mind

تکه قند

يكشنبه, ۹ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۱۱:۰۰ ب.ظ

برخی والدین امروزی، خود نیاز به تربیت دارند در منزل دوستی که پسرش دانش‌آموز ابتدایی و داشت تکالیف درسی‌اش را انجام میداد بودم زنگ منزل را زدند و پدر بزرگ خانواده از راه رسید. پدربزرگ با لبخند، یک جعبه مداد رنگی به نوه اش داد و گفت: این هم جایزۀ نمرۀ بیست نقاشی‌ات.پسر ده ساله، جعبۀ مداد رنگی را گرفت و تشکر کرد و چند لحظه بعد گفت: بابا بزرگ باز هم که از این جنس‌های ارزون قیمت خریدی الان مداد رنگی‌های خارجی هست که ده برابر این کیفیت داره.مادر بچه گفت: می‌بینید آقاجون؟ بچه‌های این دوره و زمونه خیلی باهوش هستند. اصلا نمی‌شه گولشون‌زد و سرشون کلاه گذاشت.پدربزرگ چیزی نگفت.برایشان توضیح دادم که این رفتار پسر بچه نشانۀ هوشمندی نیست، همان طور که هدیۀ پدربزرگ برای گول زدن نوه‌اش نیست.و این داستان را برایشان تعریف کردمآن زمان که من دانش‌آموز ابتدایی بودم، مادر بزرگم گاهی به دیدن‌مان می‌آمد و به بچه‌های فامیل هدیه می‌داد، بیشتر وقت‌ها هدیه‌اش تکه‌های کوچک قند بود.بار اول که به من تکه قندی داد یواشکی به پدرم گفتم: این تکه قند کوچک که هدیه نیست پدرم اخم کرد و گفت: مادر بزرگ شما را دوست دارد هر چه برایتان بیاورد هدیه است،وقتی مادر بزرگ رفت، پدر برایم توضیح داد که در روزگار کودکی او، قند خیلی کمیاب و گران بوده و بچه‌ها آرزو می‌کردند که بتوانند یک تکه کوچک قند داشته باشند.مادر بزرگ هنوز هم خیال می‌کند که قند، چیز خیلی مهمی است.بعد گفت: ببین  عزیزم قنددان خانه پر از قند است،اما این تکه قند که مادرجانداده با آنها فرق دارد، چون نشانۀ مهربانی و علاقۀ او به شماست. این تکه قند معنا دارد ، آن قندهای توی قنددان فقط شیرین هستند اما مهربان نیستند.وقتی کسی به ما هدیه می‌دهد، منظورش این نیست که ما نمی‌توانیم، مانند آن هدیه را بخریم، منظورش کمک کردن به ما هم نیست. او می‌خواهد علاقه‌اش را به ما نشان بدهد می‌خواهد بگوید که ما را دوست دارد و این، خیلی با ارزش است.این چیزی است که در هیچ بازاری نیست و در هیچ مغازه‌ای آن را نمی‌فروشند.هنوز هم من هر وقت به یاد خانم بزرگ و تکه قندهای مهربانش می‌افتم، دهانم شیرین می‌شود، کامم شیرین می‌شود، جانم شیرین می‌شود..

۰ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۳:۰۰
holy mind

آب هم اگر راکد بماند فاسد میشود

شنبه, ۲۵ فروردين ۱۳۹۷، ۰۷:۱۰ ب.ظ

هر آدمی درون خود کوزه ای دارد که با عقاید، باور ها و دانشی که از محیط اطرافش می گیرد پر می شود. این کوزه اگر روزی پر شد یاد گرفتن آدمی تمام می شود، نه که نتواند، دیگر نمی خواهد چیز بیشتری یاد بگیرد. پس تفکر را کنار می‌گذارد و با تعصب از کوزه ی باورهایش دفاع میکند و حتی برای آن میمیرد.

اما آدم غیر متعصب تا لحظه ی مرگ در حال پر کردن کوزه است و صدها بار محتوای آنرا تغییر می دهد. اگر شما مدتی است که افکارتان تغییر نکرده بدانید که این مدت فکر نکرده اید.
آب هم اگر راکد بماند فاسد می شود

۰ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۷ ، ۱۹:۱۰
holy mind

خیانت

پنجشنبه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۷، ۱۱:۱۱ ب.ظ

ما چیزی که خودمان می خواهیم باشیم، نیستیم. چیزی هستیم که جامعه می خواهد. چیزی هستیم که والدینمان انتخاب می کنند. ما نمی خواهیم کسی را ناامید کنیم. نیاز شدیدی به دوست داشته شدن داریم. بنابراین بهترین ها را در وجود خود خفه می کنیم. کم کم درخشش رویاهامان تبدیل به هیولای کابوس هامان می شود. آنها کارهایی اند که انجامشان نداده ایم. ممکن هایی که ناممکن کرده ایم.

با انجام دادن آنچه نباید انجام دهی، خودت را پیدا می کنی. وقتی احساس من شبیه احساس کسی نیست، مطلقاً هیچ کس نمی تواند بفهمد درونم چه می گذرد؛ این یعنی تنهایی!

دنیای کنونی ما پر است از مردمی که در لحظه ای بی نهایت سخاوتمندند اما بعد خشمشان را روی ضعیف تر از خود خالی می کنند. مردم به طرز فزاینده ای غیرقابل پیش بینی شده اند. واقعا برای این افراد چه اتفاقی می افتد؟ افرادی که فکر می کنیم آنها را می شناسیم. چرا این قدر پرخاشگرانه رفتار می کنند؟ آیا ناشی از استرس کاری است؟ و فردایش دوباره عادی و طبیعی رفتار می کنند و با آنها احساس راحتی می کنیم‌. اما خیلی زود می بینیم که زیر پایمان را خالی کرده اند، آن هم وقتی که انتظارش را نداریم. در این مواقع به جای اینکه بپرسیم مشکل او چیست، متحیر از خود می پرسیم آیا کار اشتباهی انجام داده ایم؟هر کسی در زندگی به روزهایی می رسد که در آن روزها می گوید: خُب، زندگی من آن طور که انتظار داشتم نیست و آنچه را می خواستم برایم فراهم نکرده اما اگر زندگی از شما بپرسد برای او چه کرده اید، چه پاسخی می دهید؟

زمان انسان را تغییر نمی دهد. تنها چیزی که ما را تغییر می دهد عشق است.

+ خیانت پائولو کوئلیو

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۷ ، ۲۳:۱۱
holy mind

 

مردم آنقدرها هم که فکر می‌کنید به شما اهمیت نمی‌دهند. شاید تلخ و ناگوار به نظر برسد اما واقعیت دارد. اگر همیشه فکرمان درگیر برداشت دیگران در مورد خودمان باشد، باعث می‌شود نظرات و توقعات دیگران برای‌مان تعیین کننده بشود.

اینکه چه کسی هستیم، مدام در حال تغییر است . گذشته، حال و آینده‌ی ما کاملا با هم متفاوت است زیرا نگرش ما طبق شرایط زندگی و تجربیات، تغییر می‌کند. به همین دلیل ما باید همیشه هنگام تصمیم‌گیری‌ها، زمان حال‌مان را ارزیابی کنیم.

دست از مقایسه‌ی خودتان با دیگران بردارید با فشارها و استرس‌هایی که امروزه رسانه‌های اجتماعی بر ما وارد می‌کنند، به سادگی در دام مقایسه‌ی نابجای خود با دیگران گرفتار می‌شویم و زندگی خودمان را با زندگی به ظاهر «کامل» و «همه‌چیزتمام» دیگران مقایسه می‌کنیم.

فکر نکنید دیگران به پند و نصیحت شما گوش می‌دهند. هیچکس هرگز به پند و اندرز دیگران گوش نمی‌دهد مگر اینکه آن پند و توصیه، در زمان درست و در شرایط مناسب ارائه شود.

شما تنها می‌توانید واکنش خودتان را کنترل کنید در زندگی، این نگرش ماست که تعیین می‌کند چقدر شاد یا نارحت باشیم. شما می‌توانید واکنشی را انتخاب کنید که پژواک مثبت یا منفی روی زندگی و افکار و احساسات و هیجانات آینده‌تان داشته باشد.

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۴ اسفند ۹۶ ، ۰۷:۵۲
holy mind

Keep calm it's my 23rd birthday

شنبه, ۲۱ بهمن ۱۳۹۶، ۱۰:۱۵ ب.ظ

عکس و تصویر لبانت سیب ممنوع بهشتی تو زیبایی و دور از هرچه زشتی برای بردن غم از ...
۰ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۶ ، ۲۲:۱۵
holy mind

ساکن روان من

چهارشنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۶، ۱۰:۴۵ ب.ظ

داشتم فکر می‌کردم آدمیزاد چه شبیهِ رودخانه است، نه؟ رودخانه و آدم‌ها، همیشه به یک هیئت و یک ظاهرند. با اینکه همه خبر دارند آبی که دیروز ازین‌رود می‌گذشته، گذشته و رفته و رسیده است جای دیگر، اما کسی باور ندارد این رود، رود دیگری باشد. آب دیروزی گذشته و رفته و حالا شده چیز دیگر در جای دیگری. و آب‌های جدید آمده‌اند که آن‌ها هم بروند. با این‌حال تا وقتی که آبی در رود هست، هنوز همان رودخانه است، گیرم با آب دیگری.‏

آدم‌ها عوض می‌شوند. تغییر می‌کنند. سال به سال و ماه به ماه و روز به روز. عوض می‌شوند و ما به هیئت همان آدم قبل می‌شناسیم‌شان هنوز. خاطره خنکی همان رود پارسالی که دلچسب بود، سمج می‌چسبد گوشه ذهن. تا ابد اسمش که می‌آید فکر می‌کنیم همه چیز همان است که بود.فقط وقتی بارومان می‌شود این آب در حال تغییر است که رود یا به کل خشک شده باشد یا آن‌قدر گل آلود که نشود باز شناختش.‏ 

 

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۱ ۱۸ بهمن ۹۶ ، ۲۲:۴۵
holy mind

خدا خیر بدهد نفر هزارم را

دوشنبه, ۱۱ دی ۱۳۹۶، ۱۱:۴۲ ب.ظ
عکس و تصویر شاید برای بزرگ شدن زود بود.. شاید باید کوچک می ماندیم ؛ تا 20 سالگی ...
 
 

شاید برای بزرگ شدن زود بود.
شاید باید کوچک می ماندیم ؛
تا 20 سالگی ...
تا 30 سالگی ...
تا 60 سالگی اصلاً ...
کوچک می ماندیم و زندگی می کردیم .
مثل 4 سالگی موقع دروغ گفتن خنده مان می گرفت ،
دویدنمان از سر شوق بود ،
و گریه هایمان بخاطر افتادن بستنی ...
درد ها با بوسهء پدر آرام و اشک ها روی دامن مادر خشک میشد ...
ما قد کشیدیم ...
ولی بزرگ نشده بودیم ،
و هنوز خیلی کوچک بودیم که پلکی زدیم و دیدیم وسط یک مسابقه ی بزرگیم .
آدم ها را دیدیم که می دوند ، خسته می شوند ، گریه می کنند ، هل می دهند ، زمین می خورند ، بلند می شوند ، باز می دوند می دوند و می دوند ...
تازه داشتیم آدم ها را نگاه می کردیم ،
تازه می خواستیم بپرسیم اسم مسابقه چیست ؟!!
چرا باید بدوییم ؟!!
اگر ندویم چه میشود ؟!!
تازه می خواستیم بند کفش هایمان را سفت کنیم ؛ که یک نفر ، دو نفر ، ده نفر ، لگدمان کردند و رد شدند ...
وقتی که خوب له شدیم ؛
نفر هزارم قبل از آن که از روی مان رد شود ؛ یقه مان را گرفت ، بلندمان کرد و گفت :
" پاشو .
زندگیه ... 
باید بدویی ... "
خدا خیر بدهد نفر هزارم را !!
ما می دویم ؛
با کفش هایی که هنوز بندش باز است.

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۱ دی ۹۶ ، ۲۳:۴۲
holy mind
http://online.1abzar.com/user.php?admin=39542&ref=http://http://nemodar.blog.ir/

پشتیبانی

​ ​