لب خاموش نمودار دل پرسخن است

کامنت ها تایید نمیشود . امانت میماند پیش خودم

پشتیبانی

بایگانی

۳ مطلب در آذر ۱۳۹۶ ثبت شده است

بی حوصلگی

پنجشنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۶، ۱۰:۳۱ ب.ظ

"بی حوصلگی" برایت تازه گی ندارد.گاه گداری این حس، بی سر و صدا می آید و تا تو بخواهی تصمیمی برای بیرون کردنش بگیری؛ می بینی که خودش کاسه کوزه اش را جمع کرده و رفته.ولی این روزها بدجور بساطش را پهن کرده.کاسه کوزه هایش را چسبانده به تک تک سلولهایت. انگار پیش تو بیشتر خوش می گذراند.و تو بی حوصله تر از آنی که به فکر نجات سلولهایت باشی.

۰ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۶ ، ۲۲:۳۱
holy mind

همسر داری

جمعه, ۱۰ آذر ۱۳۹۶، ۱۲:۵۵ ق.ظ

من نه روان‌شناس هستم، نه جامعه‌شناس و نه کارشناس مسائل تربیتی و خانوادگی. فقط می‌دانم در آموزش‌های عریض و طویل دوران مدرسه و دانشگاه ما، در نظام تربیتی ما، در شیوه‌ی تفکر و زندگی نسل ما، حتما کاستی‌هایی درباره‌ی زندگی مشترک و همسرداری هست.

نمی‌فهمم چرا بسیاری از تحصیل‌کردگان ما باور ندارند که همسرداری هم نیاز به آموزش دارد. نیاز به مطالعه و کتاب خواندن و کلاس‌رفتن و فیلم دیدن دارد. نیاز به صرف وقت و انرژی دارد؟ چرا بسیاری از تحصیل‌کردگان ما، نمی‌خواهند بپذیرند که بخش عمده‌ای از موفقیت در زندگی مشترک، نه حاصل قسمت و تقدیر و شانس، که حاصل رفتارهای خود زوجین است.

مدتی است که وقتی با دوستان قدیمی حال و احوال می‌کنم، جرات نمی‌کنم حال همسر آنها را بپرسم. راستش آنقدرسردی زندگی مشترک و بدتر از آن جدایی رایج شده است که که می‌ترسم این احوال‌پرسی، باعث شود چیزی را بشنوم که دوست ندارم.

این که چرا در نسل ما، تا این حد مشکلات زناشویی وجود دارد، مساله خطیر و شایان توجهی است و کاش خود ما دلمان برای خودمان بسوزد و با قبول این که نیاز به مطالعه و افزایش آگاهی داریم، همسرداری بیاموزیم!

۰ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۶ ، ۰۰:۵۵
holy mind

گوزن زخمی

جمعه, ۳ آذر ۱۳۹۶، ۱۰:۲۳ ب.ظ

تا حالا شکار رفتی؟ من میرفتم ولی دیگه نمیرم!

آخرین باری که شکار رفتم شکارگوزن بود.

خیلی گشتم تا یه گوزن پیدا کردم.

بهش شلیک کردم، درست زدم به پاش.

وقتی بالای سرش رسیدم هنوزجون داشت. با چشماش داشت التماس می کرد.

نفس می کشید. زیباییش منو تسخیر کرده بود.

حس کردم که اون گوزن می تونه دوست خوبی واسم باشه.

میتونستم نزدیک خونه یه جای دنج واسش درست کنم.

خوب که فکر کردم با خودم گفتم که اون گوزن واسه همیشه لنگ میزنه و وقتی منو ببینه یاد بلایی میفته که سرش آوردم.

از التماس چشماش فهمیدم بهترین لطفی که میتونم در حقش بکنم اینکه یه گلوله صاف تو قلبش شلیک کنم.

تو هیچوقت نمیتونی با کسی که زخمیش کردی دوست باشی...


| روزبه معین |



۰ نظر موافقین ۸ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۶ ، ۲۲:۲۳
holy mind
http://online.1abzar.com/user.php?admin=39542&ref=http://http://nemodar.blog.ir/

پشتیبانی

​ ​