به ساعت نگاه می کنم چند ساعتی است دارم با خودم صحبت می کنم ، آرام و بی صدا ، البته صحبت که نه بیشتر شبیه پرسش و پاسخ است ، گاهی دعوا می شود گاهی هم توافق ، گاهی احساس می کنم بین دو نفر مانده ام ، یا نه یک نفر غیر از خودم در درونم رشد کرده است و سربزنگاه به دست و پایم می پیچید که حسابی کفری ام کند ، خواستهای متناقض ، اعتقاد و عمل های متفاوت ، دو نفری که بعضا آنقدر دعوا می کنند تا ناچارا طرف دیگر کوتاه می آید ، گاهی می ترسم از آنکه در درونم رشد کرده است یا آن دو نفری که نمیدانم دقیقا کدامشان هستم شاید هم اصلا هیچ کدامشان نباشم ، شاید جایی در حاشیه داستان آرام ایستاده ام و رو نویسی می کنم آچه برایم رقم می زنند را.
+روزها که می گذرد ، طلوع ها و غروب ها، مهتاب ها و آفتاب ها بیشتر به این فکر می کنم که فاصله دیروز تا امروز ام چقدر زیاد شده است ، فاصله اعتقادم تا عمل ، فاصله تصمیم هایم تا حرکت.
نوکیسگی را این گونه تعریف کرده اند:
قشری که از نظر در آمد به طبقه بالا و از نظر فرهنگی به طبقه پایین و حتی لمپن ها بسیار نزدیک است.لمپن های فرهنگی، علاقه بسیاری به " خودنمایی"، " دیده شدن" " عرض اندام" و "نوچه پروری" دارند.
نو کیسه ها،از یک طبقه اجتماعی مبدا به یک طبقه اجتماعی مقصد پرتاپ شده اند. این پرتاب ناگهانی بر اثر یک اتفاق یا استفاده از رانت و شرایط و التهابات اقتصادی رخ می دهد.آن ها، دیگر نه خود را به طبقه اجتماعی مبدا متعلق می دانند و نه با جایگاهی که اکنون کسب کرده اند، آشنایی دارند.
یعنی از گذشته خود نفرت و از اکنون خود ترس و احساس حقارت دارند. نوکیسه برای این که به طبقه سابق خود ثابت کند که دیگر به آن ها تعلق ندارد و همچنین برای غلبه بر احساس حقارت خود در مقابل طبقه جدیدی که به آن پرتاب شده است، مجبور به تظاهر است و ساده ترین راه برای تظاهر، خرید دیوانه وار کالاهای لوکس، نمایش عروسی ها، میهمانی ها و خانه های آن چنانی شان است. اما فاجعه اصلی از جایی آغاز می شود که ما، فیلم و عکس عروسی ها، میهمانی ها، اتوموبیل ها و خانه های آن ها را از طریق پیام رسان ها و شبکه های اجتماعی برای همدیگر ارسال می کنیم. ما با این کار به مزدوران تبلیغاتی آن ها تبدیل می شویم که بی مزد و منت ، به هدفی که آن ها دارند نزدیکشان می کنیم. آن هدف چیزی نیست جز تظاهر و دیده شدن. جاهلان عصر جدید نوچه های جدید لازم دارند. عده ای با موبایل های شان، عکس و فیلم آن ها را به اشتراک می گذارند و افتخار نوچگی آن ها را پذیرا می شوند.بسیاری از آگاهان از نوکیسه ها متنفرند. زیرا می دانند نوکیسه ها بر خلاف سرمایه دارها ی واقعی و قشر ثروتمند سنتی، سرمایه خود را نه در کار آفرینی که در دلالی صرف می کنند. آن ها منابع مالی جامعه را بر اساس بی لیاقتی به دست گرفته اند و بر این تنفر دامن می زنند. اما فاجعه بزرگ تر وقتی رخ می دهد که هنگام تماشای فیلم عروسی ها و پارتی های این دسته، به جای آن که به فکر پس گرفتن حق خود باشیم، خودمان را جای این افراد می گذاریم و بر زندگی سطحی و انگل گونه این افراد حسرت می خوریم.