خودم اینجا و دلم جای دگر است
اگر به زندگی روزمره خود صادقانه نگاه کنیم متوجه می شویم که اسیر شتاب و فرار از لحظه حال هستیم. در واقع اغلب اوقات تقلا می کنیم از تجربه فعلی خلاص شده و به لحظات بهتر برسیم. این امر نتیجه طبیعی هدایت شدن زندگی ما توسط اصل لذت است. میل دائم به جستجوی لذت و اجتناب از درد و رنج ، موجب می گردد که ما بطور خودکار، دائما در حال خیال بافی و تجسم لحظه بعد( که لذت بخش تر از زمان حال باشد) باشیم.
رونالد سیگل می گوید، آنچه مضحک است این است که این سبک زندگی، با از کف دادن لحظاتی که واقعا در آن زنده هستیم، نوعی دویدن به سمت مرگ است.
تجربه عمیق آنچه در این لحظه رخ می دهد، جایگزین خوبی برای خیالبافی های بی ثمر و مهار ذهن افسار گسیخته است.
به جای آنکه غرق در آمال و آرزوهای خود باشیم ، قدر لحظه حال را بدانیم. به جای آنکه بصورت خودکار عمل کنیم، سعی کنیم نسبت به هر آنچه انجام می دهیم، آگاه باشیم.
این یعنی وقتی در حال شیرین کردن چایی خود هستیم، به جسم و حس های بدنی خود توجه کنیم. وقتی لقمه ای در دهان خود می گذاریم، با تمام وجود مزه آن را بچشیم. زمانی که با دوستان و عزیزانمان هستیم، واقعا با آنها باشیم. در واقع به طورکلی ذهن آگاهی یعنی با جان و دل در زندگی حضور داشتن.