بچه ترکه بودم
بچه تر که بودم یکی از کارهای اوقات فراغت ام ساختن غذاهای تازه بود.مواد لازم مختلف(!) را در ماهیتابه می ریختم و از تخم مرغ به عنوان بَست برای پیوستن آن ها به هم استفاده میکردم!ترکیب بندی مواد پیرو هیچ دستورالعمل خاصی نبود.حتی نگرش هایی نظیر مواد هم رنگ یا هم مزه هم در این فرایند نقشی نداشتند.نتیجه مطمئنا محصولی تازه بود که برای سنجش میزان مقبولیت آن در اذهان(دهان!) عمومی از بچه های همسایه به عنوان نمونه هایی در دسترس استفاده می کردم!برآیند این آزمایش ها بماند.اما غالبا محصولات برای نگهداری به جای یخچال به سطل زباله هدایت می شد.این همه را گفتم تا بگویم نقدا ذهن ما حکم آن ماهیتابه آزمایشگاهی را دارد.پر از مواد درهم و بی ربطی که هرکدامشان را بگیری می بینی چند چیز دیگر هم به آن چسبیده!نمی خواهم این بار آن تجربه شیرین -برای من لابد نه برای همسایگان!- تکرار شود تا برای شما ناخوشی پیش بیاید.
این بود بهانه این دفعه ما برای ننوشتن!
+ بیشتر از اینی که الان هستم !
++ عکس از حرم آقا امام رضا کلیک
+++ عکس از مسجد جمکران کلیک