همه چترا رو باید بست وقتی آسمون میباره

دیروز جلسه ی سوم کارورزی من بود . امسال برای کارورزی برای ما مدارس ابتدایی در نظر گرفته شده است و من هر هفته سر کلاس بچه های  پایه ی پنجم هستم . وقتی که سرم خلوت میشود باخودم که فکر میکنم  ازطرفی صداقت و یکرنگی بچه های ابتدایی را دوست دارم و ازطرفی کار کردن با بچه های دبیرستان برایم راحت تر بود . اما باوجود اختلاف ها و مزیت ها و معایبی که از دو پایه وجود دارد در آخر که باخودم سبک و سنگین میکنم مقطع ابتدایی را دلچسب تر میدانم و ازکار کردن با بچه ها لذت میبرم . ناگفته نماند که به عنوان مشاور نه معلم !!! البته برای مدارس ابتدایی انرژی بیشتری را هم مصرف میکنم . به طوریکه زنگ های تفریح هم درکلاس هستم و با بچه ها صحبت میکنم . این هفته به مناسبت روز دانش آموز برایشان هدیه ای کوچک تهیه کردم . صبح برای آنها خودکار های رنگی و اکلیلی خریدم و تصمیم داشتم که درمورد این روز باآنها صحبت کنم . هدف این بود که ابتدا درمورد علت نامگذاری این روز سوالاتی صورت بگیرد و بعد از پاسخ خودکار هارا به آنها بدهم . منتها بعد از اینکه روزشان را به آنها تبریک گفتم پرسیدم که : 

کدومتون میدونید که چرا امروز رو به عنوان روز دانش آموز توی تقویم ثبت کردن ؟

که در کمال تعجب متوجه شدم همگی هاج واج مرا نگاه میکنند . پرسیدم کسی نمیخواد جوابمو بده ؟ پس من هدیه هاتونو چیکار کنم ؟

فورا فرناز بلند شد و گفت : خانم مشاور امروز شهادت شهید فهمیدس بخاطر همین چون دانش آموز بوده این روز رو به اسم روز دانش آموز ثبت کردند .

جرقه ی امیدی در دلم زده شد در دلم گفتم کاچی به از هیچی !!! 

نفر بعدی گیسو بلند شد و گفت : خانوم توی این روز عراق به ایران حمله کرده و دانش آموزای زیادی کشته شدن بخاطر همین شده روز دانش آموز 

تحریف های زیبایی صورت گرفت باخودم گفتم اگر ادامه بدهم لابد میخواهند بگویند که دراین روز تقریبا 98 درصد از دانش آموزان به جمهوری اسلامی رای اری دادند و درنهایت این امر موجب فروپاشی شوری سابق و همینطور وقوع جنگ جهانی دوم شد بخاطر همین مسئله ما این روز را روز دانش آموز مینامیم . لذا خودم مشغول توضیح دادن شدم . و به هرکدام از بچه ها یک خودکار دادم . ساعت بعدی قراربود که به میمنت و مبارکی این روز بچه ها را به سینما ببرند . کلاس پنجم با من بود . سوار بر مینی بوس ما به سمت سینما روانه شدیم . هنگام ورود تایم قبل از ما دانش آموزان ابتدایی پسر بود با خروج آنها سالن تا مرز انفجار رفت و در نهایت تا خروجش کاملشان به دلیل رفتارهای زشت چند پسر گوش دونفر از آنها توسط بنده پیچیده شد . بعد ازورود و شروع اکران فیلم متوجه شدم که فیلم ناردون را انتخاب کرده اند با خودم فکر کردم که حتی معاون پرورشی یا مدیر مدرسه زحمت نکشیده اند که حداقل موضوع فیلم را بدانند بعد بچه هارا به سینما بیاورند؟ در دلم  به بچه ها حق دادم که ندانند چرا امروز را روز دانش آموز میگویند اما ازطرفی همگی درمورد جشن هالوین صحبت میکردند و حتی تاریخش راهم میدانستند . وقتی در مدارس ما کار فرهنگی در حد منفی صفر باشد توقع بیشتری از این هم نمیرود وقتی که لطف و کارفرهنگیشان به مناسبت این روز فقط این باشد که بچه ها را جمع کنند و به سینما ببرند ، وقتی مدارس حتی یک پوستر مناسب و مربوط به رویداد های تاریخی نصب نمیکنند ، وقتی مربی پرورشی و یا معلم ما 5 دقیقه وقت برای این مسائل خرج نمیکند اما مدام و ساعت ها تلگرامش را چک میکند، وقتی وضعیت سینمای ما فیلم های پوچ و الکی و بی محتواس وقتی که ارزش ها فراموش شده اند و ضد ارزش ها ارزش شناخته میشوند وضعیت نوجوانان و جوانان ما باید اینگونه با نقص و کاستی های زیادی مواجهه باشد . اکثرا با خودم فکر میکنم بچه های امروز که معلمشان من و امثال من است تکلیفشان چیست ؟؟ آیا میتوانم از پس مسئولیتی که برعهده ام قرار دارد خوب برآیم ؟ 

 

+ دیروز هنگام برگشت و رفتن به ترمینال حسابی خیس باران شدم . درصورتی که بازهم چتر داشتم اما بسته در دستم بود : ))

++ عنوان از آهنگ بسیار زیبای ققنوس رضا صادقی جهت دانلود آهنگ  کلیک  کنید